آهنگ آتش کاروان از آلبوم یاد استاد علیرضا افتخاری)
متن آهنگ آتش کاروان از علیرضا افتخاری
(آهنگ آتش کاروان از آلبوم یاد استاد علیرضا افتخاری)
آتشی زِکاروان جدا مانده این نشان ز کاروان به جا مانده
یک جهان شرار تنها مانده در میان صحرا
به درد خود سوزد به سوز خود سازد
سوزد از جفای دوران فتنه و بلای طوفان
فنای او خواهد به سوی او تازد
من هم ای یاران تنها ماندم آتشی بودم برجا ماندم
با این گرمی جان در ره مانده حیران
این غم خود به کجا ببرم؟
با این جان لرزان با این پای لغزان
ره به کجا ز بلا ببرم؟
تکست آهنگ آتش کاروان از علیرضا افتخاری
می سوزم گرچه بی پروایی
می لرزم بر خود از این تنهایی
من هم ای یاران تنها ماندم آتشی بودم برجا ماندم
آتشی خو هستی سوزم شعله جانی بزم افروزم
بی پناهی محفل آرا بی نصیبی تیره روزم
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
من هم ای یاران تنها ماندم آتشی بودم برجا ماندم